شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

آیه اللهِ معظم

آیه اللهِ معظم

جملهِ مه رویانِ عالم از رخِ تو بی قرار
عرش پروازانِ عالم بر درِ تو خاکسار

یکهِ یکدانهِ اگر باشد در عالم آن تویی
ای به جمعِ آفرینش های عالم شاهکار

ثروت اینجا پیش تو بافقر هم کاسه شده
هرسلیمانی به درگاهِ تو بوده وامدار

با اشارت گر دَهی دستور ای دست خدا
میشود افلاک در خدمت گذاری پای کار

گفته اند از اولین و آخرین , پیغمبران
کرده ایی امداد, ایشان را به محضِ اضطرار

آیه اللهِ معظم از کجا بنویسمت
مرد تقوا ,مرد دانش, مرد جنگی, مرد کار

یکهِ پیروزی به میدانِ نبرد ای شیرمرد
ازتو تکبیرت بلندُ و از عدویت اَلفرار

قیمتِ آن ضربتی که جنگِ خندق تو زدی
کرده روحِ هر عبادت را به کلی شرمسار

شعرِ خود را گفته ام بر وزنِ شعر کردگار
لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

بر یتیمان مادرانهِ مهربانی کرده ایی
داشتی بر مستمندان حال و روزی داغدار

چشمِ دیدار تورا بعد از نبی دشمن نداشت
در گلویت تیغ افکندُ و به چشمانِ تو خار

حیفِ دست تو که دنیا بست بر دورش طناب
حیف آن حوریه و دست زمخت روزگار

حامد آقایی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا