شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

احساس غربت

وقتی میان روضه ها باگریه خلوت میکنم
آقا شبیهِ تو کمی , احساس غربت میکنم!

وقتِ خطا , الاّ شما , بوده حواسم بر همه
از اینکه هستی شاهدم . همواره غفلت میکنم

وقتی برای تو نشد , سودی ندارد ندبه ها
با اسم تو از عشق تو _ من کسب شهرت میکنم !

تنهاترین مردِ زمان , در جمعه های بی کسی…
حاضر شما هستی و من , هر هفته غیبت میکنم !!

از معصیت تنها شدم , آلوده ی دنیا شدم
دارم برای لذّتِ یک روزه همّت میکنم !!

حبّ علی ُ آل او , خیرالنعم باشد ولی…
من باگناه و معصیت کُفرانِ نعمت میکنم !

حالا نشسته غصّه ی , عالم به روی ِ سینه ام
از دست نَفسِ سرکشم , اینجا شکایت میکنم !

یاد شهیدان حرم , خیلی خجالت میکشم
از اینهمه جاماندگی , احساس ذلّت میکنم !

با اینهمه در دو جهان , با آبرو کردی مرا…
بر نوکرانِ مادرِ سادات خدمت میکنم !

دلتنگِ صحنِ حیدرم , بی تابِ شهر کربلا
دورم ولی با چشمِ دل دارم ‌زیارت میکنم!

مادر به من آموخته , باید فدای دین شوم…
دارو ندارم را فقط وقف ولایت میکنم!
.
.

آه از دَمی که فاتحِ خیبر شنید این جمله را…
زهرا بلا گردانِ تو , جان را فدایت میکنم!

غصه نخور با فاطمه یاری نمیخواهی شما
من یک تنه از حرمتت , آقا حمایت میکنم!
.
.

شد خونِ زخمِ پیکرم , خط و نشانِ کوچه ها
خوردم زمین _ خوردی زمین , هر دو میان کوچه ها !

حسین رحمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا