شعر عيد غدير خم

از ازل مهر تو در سینه

از ازل مهر تو در سینه درخشید علی
گوش ما مدح کسی غیر تو نشنید علی
از هر انگشت تو دریای کرم می ریزد
کوه از برق نگاه تو بهم می ریزد

در رکوع تو گدا اوج عطا را حس کرد
دست در دست علی دست خدا را حس کرد
هر چه در حق تو گفتند و نوشتند نشد
هیچ کس مثل علی عبد خداوند نشد
سائل غمزده فهمید کجا رو بزند
نجف امد که فقط پیش تو زانو بزند
با اشارات شما چرخ جهان چرخیده
صد و ده بار زمین دور سرت گردیده
صید مهر تو شدیم و به دلت افتادیم
شهروند ابد شهر علی ابادیم
ضربان دل شیعه به علی وابسته ست
علوی بودن ما تا به ابد پیوسته است
تا ابد عطر حریمت نرود از یادم
صد و ده بوسه به انگور ضریحت دادم
به اذانی که پدر داده به گوشم سوگند
نشوم لحظه ای از مهر عزیزت دل کند
ردّی از دشمن تو وقت خطر پیدا نیست
کار حیدر به خدا کار فلانی ها نیست
دست معمار ازل نام علی را که نوشت
نقطه ضعفی به بلندای وجودش نسرشت
پدر خاکی و ما خاک نشینان تواییم
میهمانان سر سفره ایمان تو اییم

حسن کردی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا