شعر شهادت اميرالمومنين (ع)

این گونه ای که تو , غرق خدا شدی

این گونه ای که تو , غرق خدا شدی
ماندیم , بنده ای ! یا کبریا شدی ؟

هرجاکه می رویم , آنجا تویی علی
کون و مکان شدی ارض و سما شدی

 

مارا نگاهِ تو از خاک آفرید
با این حساب تو, بابای ما شدی

تا ما گدا شدیم , بی ادّعا شدیم
جود و کرم شدی , لطف و عطا شدی

سیلاب مشکلات, مارا ربوده بود
تا اینکه آمدی, مشکل گشا شدی

“هُمْ راکعون”شدی, “والسّابقون” شدی
هَم “إنّمایی” و , هَم “هلْ أتیٰ”شدی

رکن و مقام , تو , بیت الحرام , تو
در سرزمین وحی, سعی و صفا شدی

ای خشت, چون ادب کردی به محضرش
حالا برای خود , ایوانْ طلا شدی

با درد آمدیم , تسکین مان شَوی
با گریه آمدیم , نورالبُکا شدی

ای مونس همه در وقت بی کسی
آخر خودت چرا تنها رها شدی؟

هنگامه ی فلق , یاد تو می کنیم
چون در نماز صبح , حاجت روا شدی

ای فرق سر ز تیغ , وقتی شکافتی !
مانند مُصحفی , یکباره وا شدی …

غرقاب خون خویش در بین آن گِلیم
گریان روضه ی یک بوریا شدی

شبهای قدر شد , همراه فاطمه
شاید روانه یِ کربُــبلا شدی

محمدقاسمی

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا