شعر شهادت حضرت رقيه (س)

ای نیزه دار

ای نیزه دار

ای نیزه دار! آینه بر نیزه می بری
خواهی چگونه از وسط شهر بگذری!؟

از کوچه های ساکت و خلوت عبور کن
خوب است اندکی به اباالفضل بنگری

کمتر بخند! قاری قرآن دلش شکست
بر آیه ها قسم که تو بی دین و کافری

دیدی حسین فاطمه خیر کثیر داشت!
حالا تو صاحب دو سه تا کیسه ی زری

با رقص نیزه ی پدرم قصد کرده ای
در پیش چشم عمه لجم را درآوری

داری گل سری که عمویم خریده است
بی آبرو! برای که سوغات می بری؟

حس می کنم به دختر خود قول داده ای
از کربلا براش دو خلخال می خری

برگرد و زود مقنعه ی عمه را بده!
در حجره های شهر حراج ست روسری

 وحید قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا