شعر شهادت حضرت رباب (س)

بچه شش ماهه

بچه شش ماهه

ای سپه کوفه آفتاب شدید است
غنچه من‌ رنگ‌ آفتاب ندیده است

جنگ شما با من است! طفل چکاره ست؟!
رنگ‌و روی ماه من‌چقدر پریده ست

هلهله را بس کنید لرزه گرفته
بچه شش ماهه هلهله نشنیده ست

قطره اشکم‌ چکید زود زبان زد
شیر نباشد غداش اشک چکیده است

قول به او داده ام که آب بگیرم
مادرش از غصه بین خیمه خمیده ست

دست مرا یک نفر نشانه گرفته
فکر کنم‌موقع شکار رسیده است

حرمله رویت سیاه باد!چه کردی؟
حنجره اش نازکش بریده بریده است

جز منِ بی کس بگو کدام غریبی؟
از گلوی شیرخوار تیر کشیده است

سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا