امام حسين (ع) - شعر شب عاشوراشعر گودال قتلگاهشعر محرم و صفر

تا شاه بی رمق شد

هل من معین بی کسی اش تا شنیده شد

رنگ جمال پرده نشینان پریده شد

تا شاه بی رمق شد و افتاد روی خاک

افسار گرگ های حرامی دریده شد

“چون ماهی فتاده به صحرای خون”تنش

بر روی خارهای مغیلان کشیده شد

میگفت تشنه ام جگرم سوخته ولی

با سنگ و نیزه ناز دهانش خریده شد

هر کس رسید زخم به زخمش اضافه کرد

اعمال کشتنش به درازا کشیده شد

وقتی سه شعبه بوسه به قلب حسین زد

دنیا خراب,قامت زینب خمیده شد

حسن کردی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا