شعر شهادت حضرت معصومه (س)

"این بارگاه قدس که از عرش برتر است"

“این بارگاه قدس که از عرش برتر است”
“آرامگاه دختر موسی بن جعفر است”

جانم فدای گنبدِ زردش که سالهاست
خورشید از تشعشع نورش , منّور است

بر شانه های گرم حرم تکیه کرده مست
این دو مناره که به بلندای محشر است

در چشم ما , زُمّرد و دُرّ و عقیق و لعل
گرچه رواقها همه از سنگ مَرمَر است

جایی که شهر قــم , حرم آل فاطمه ست
تولیّتش به عهده ی او تا به محشر است

عطر مَزار گُـم شده را پخـــش می کـــند
قبـری که عکس واضحی از قبر مادر است

او خواهر امام رضا نه , که عشق اوست
اصلاً بگو که دار و ندار برادر است

از اشتیاق آمدنش سمت شهـر طوس
فهمیده ام امام رضا , جان خواهر است

مثل برادرش شــده , یعنی که پلکْ هاش
زخمی ز فرط گریه بر آقای بی سر است

با گریه خو گرفته کنارش دو چشم ما
جایی که اشک دیده ی او روضه پرور است

خیلی شبیه حال رباب است حــال او
از بس به یاد خشکی لبهای اصغر است

زهر جفا چه ها که نکرده ست با دلش
در این دقایقی که نفسهای آخر است

هرچند داغ دیده و هجران کشیده , باز
شکر خدا که روی سرش , دست مَعجر است

یک لحظه رو به جانب گودال کن ببین
زینب هنوز خیره به رگهای حنجر است

شلاّق و کعب نیزه و سیلی به یک طرف
زخم زبان شمر ز هر چیز بدتر است

محمدقاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا