شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

جرعه ای شراب

ما بادهدر پیاله ی عمار می خوریم

پای ِبساط میثم تمار می خوریم

تنها بهخرج حیدر کرار می خوریم

خرده نگیر!بر درودیوار می خوریم


این عُرفشرعی ست, به مقدار می خوریم 

 

مائیم وجرعه های ز پیمانه ریخته

مُشتیخراب ِ بردر میخانه ریخته

سلطان طوسباده کریمانه ریخته

با اینکهرعیتیم, چه شاهانه ریخته !

 

عمریست ازخزانه ی دربار می خوریم

 

ما حرف ِ باده را سر منبر کشیده ایم

بر چشم گریه, سرمه ی ساغر کشیده ایم

هرچه کشیده ایم, ز دلبرکشیده ایم

حالا که ما به مالک اشتر کشیده ایم

 

پس یا علی ! سلامتی یار می خوریم

 

بر گِرد خم کهنه طواف جنون خوش است

در زیر چوب محتسبان, رقص خون خوش است

در آینه جمال طرب, لاله گون خوش است

جام بلا به امر شریعت, فزون خوش است

 

فکه بگو که باده سر دار می خوریم

 

آخر دعای اهل نظر مستجاب شد

آخرجناب شیخ ز مسجد جواب شد

زاهد گریخت, در وطنم انقلاب شد

انگورهای ری همه وقف شراب شد

 

این جام را به نیت مختار می خوریم

 

شاعر: وحید قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا