شعر شهادت امام جواد (ع)

حجره

حجره

درون حجره ی دربسته گشته ما منم بابا
بیا یکدم تماشاکن به خاک افتادم بابا

منی که دائما هستم به فکر رافت وبخشش
ولیکن همسرم بوده به فکر کشتنم بابا

صدایم در نمی آید ز سوز زهرو بی آبی
نباشد جوهری دیگر به مادر گفتنم بابا

زظلم همسرِبی مهربانم,لحظه ای بنگر
میان حجره ی دربسته دست وپا زنم بابا

غریب الغربایی و غریبی چون حسین و,من
برایت چون علیِ اکبری درگلشنم بابا

برای بردن جسمم عبالازم نمی باشد
نشد دیگر ز هم پاشیده اعضای تنم بابا

می اندازند جسمم را روی خاک زمین امّا
نباشد دست این وآن دگر پیراهنم بابا

اگرچه پای کوبی کرده اند از داغ من امّا
نگردد زیرو رو جسمم به پای دشمنم بابا

محمود اسدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا