شعر وروديه محرم

حُسنِ بی حد

حُسنِ بی حد

ای که نامت تا قیامت حُسنِ بی حد, یاحسین(ع)
سرنوشتم را خدا با تو رقم زد, یاحسین(ع)

شاهکارِ خلقتی, عشق تو شد سنگ محک
شد جدا با حبّ و بغضت, خوب از بد, یاحسین(ع)

از طفولیت شدم دیوانه ات چون مادرم؛
پیش چشمم اشک ریزان گفت ممتد: یاحسین(ع)

«مُحیی الاموات» با اذنِ خدا در دستِ توست
«قاضی الحاجات»! حاجاتم نشد رد, یاحسین(ع)

بد ضرر کرد و یقیناً بر یقینش لطمه زد
هر که شد در کارِ اعجازت مردّد یاحسین(ع)

رفت از مُلکش سلیمان, مور شد در محضرت
کربلایت شد برایش قصد و مقصد یاحسین(ع)

در حریمت پهن شد بالِ ملائک! چون تویی؛
صاحبِ عرشی ترین ایوان و مرقد, یاحسین(ع)

عاقبت می آورم «سر» را برایت پیشکش
پس شهیدم کن! نگو هرگز…نباید یاحسین(ع)!

مرضیه عاطفی سمنان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا