شعر شهادت حضرت رقيه (س)شعر محرم و صفر

خرابه نشین

اینگونه شده مرا مقدر
در خواب ببینمت مکرر

محتاج همند , چون دو عاشق
دختر به پدر , پدر به دختر

صد بار تو را بغل بگیرم
یکبار مرا بگیر در بر

شرح لب چاک چاک ما را
بگذار برای وقت دیگر

زیرا که شب وصال زشت است
احوال کسی شود مکدر

ای کاش خودم می آمدم من
اندر طلب سر تو با سر

من فرش نداشتم , ببخشید
بگذاشتمت به روی معجر

خاکی شده – خاک بر دهانم – ….
موی تو ز شام خاک بر سر

این عمّه چقدر مادری کرد
پس عمٓه نبود ؛ بود مادر

از زجر چقدر زجر دیدم
نه بال برام مانده نه پر

ما هر دو خلاصه سنگ خوردیم
من حداقل تو حداکثر

گیسوی نمانده را چه حاجت؟!
بر دست کشیدن مکرر

تا صبح فقط نگاه کردی
دیدی بغلم نکردی آخر

حسین قربانچه

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا