شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

خـانِـدان مـــرتـــضـــی

خـانِـدان مـــرتـــضـــی تـاب و قرار عالمَند

آشنایان عــــــلـــــی بـا خـاک مولا تواَمند

آن کـسانـی کـه بـه دنـیا غصه ی مولا خورند

لحظه ی موت و حیات و بعد از آنهم بی غمَند


چـهـرهْ مـاهـان جـهان هر چند , زیبایند ولی

پـیـش لـیلای دو عـالم هر چه هم باشد کمَند

روز اوّل کـه مـســیـح آمـد مـسـیحا دم شود

دیـد قـبـل از او عـزیـزان عـلـی صاحب دمَند

پیـــش دریای شـجـاعـت حضـرت مولا علی

عَبــدُوَد امثالُـهـُم چـیزی شـبـیـه یـک نَمند

صـحـنـه ای کـه از همه در آخرت دل می برد

صـحـنـه ای باشد که حیدر با گدایان دَرهَمند

معجز حضرت عـیـسـی سـت دم خـادمــه ات

چـه رســد بـر نـظـر لـطـف تـو و فاطـمه ات

خـاک نـعـلـیـن تـو هم جزء کرامات شماست

گـر شـود سـلمان مسلمان از هدایات شماست

نـوکــری کـه نـوکـرِ نـوکـری از نـوکرِ توسـت

وقـت حـشرش صـبح فردا در درجات شماست

بـعـد هـر نـافـلـه ات خـلـق ملک بازی توست

خـلـق جـبـریل و ملک جـزء مقامات شماست

کـشـور مـا اگـر امـروز بـه خــود مــــی بالد

یُـمــن جــای قـــدم قـطب عنایات شماست

هـمـسـر حـیـدر شـدن اوج کمال فاطمه ست

هـمـسـر زهـرا شـدن اوج کـمـالات شـماست

فـاطـمـه در صـف مـحـشـر پـی او مـی گردد

هـر کـه دنـبـال تـو و در پـی لـذات شـماست

جـز بـه جـزْ زنـدگـی ات , جز به جزِ بندگی ام

“یــاعـلی””یــاعـلی”  حیدر همه ی زندگی ام  ….

شاعر : علیرضا عنصری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا