شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

دردِ فراق

دردهایم شده تکرار, بهم ریخته ام
غم شده بر سرم آوار, بهم ریخته ام

بعد از عمری, سر پیری به خودم می نگرم
من کی ام؟ عبد گنهکار, بهم ریخته ام

آخر سال شد و دردِ فراقت آقا
شده در سینه تلمبار, بهم ریخته ام

قدرِ یک سال خجالت زده ام از رویت
حقم این است که بسیار بهم ریخته ام

خبری نیست دگر از من و اشک سحرم
چشم هایم شده بیمار, بهم ریخته ام

منم و این دل رسوا شده و دست نیاز
نظری حضرت دلدار, بهم ریخته ام

پسر حضرت زهرا, به رقیه العفو
التفاتی بکن ای یار, بهم ریخته ام

جان فدای دل آن دخترکی که می گفت:
به زمین خوردم و ناچار بهم ریخته ام

روسری سوخت, سرم سوخت, حجابم افتاد
وسط کوچه و بازار بهم ریخته ام

خبری از پدرم نیست, مرا برده ز یاد!!!
اصلا انگار نه انگار بهم ریخته ام

محمد جواد شیرازی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا