شعر شهادت حضرت قاسم (ع)

دلیر شیر جمل

دلیر شیر جمل

آفتاب علی الدوام حسن
سحر مسجد‌الحرام حسن
ماه زیبای پشت بام حسن
حسنی زاده‌ای به نام حسن

ای حُسینی ترین سلام حسن

مثل دریا به جزر و مد عباس
بینِ اَبروت بوسه زد عباس
گفت پیشت علی مدد عباس
می‌روی و تمام قد عباس

ایستاده به احترام حسن

جلوه‌ی بی نظیرِ شیر جمل
نوجوان دلیر شیر جمل
روشنیِ ضمیر شیر جمل
جگر شرزه شیر شیر جمل

شد نصیبت همه مرام حسن

جلوه ی نور پنج تن قاسم
دومین نسخه‌ی حسن قاسم
مردِ پیکار تن به تَن قاسم
یَلِ بی باک و صف شکن قاسم

ای قیامت شده قیام حسن

تیغ تیز تو می‌کند غوغا
شیوه‌ی رزمِ تو خود مولا
رجزت مثل مجتبی زیبا
ازرق شام و بچه هایش را

می‌کُشی مُنتها به نام حسن

مرد میدان کارزاری تو
استواری تو اقتداری تو
نوه ی شاه ذوالفقاری تو
صاحب تیغ آبداری تو

ای علی اکبر نیام حسن

طاق محراب ؛ کُنج اَبرویت
شانه کرده نسیم گیسویت
رعد و برق است نعره‌ی هویت
میمنه ؛ میسره ثناگویت

یک تنه لشکر نظام حسن

دفترت را بگو غزل اُفتاد
شوکت و هیبت ازل اُفتاد
در پِیِ جانِ تو اجل اُفتاد
بر زمین شیشه‌ی عسل اُفتاد

تَرَک اُفتاده بین جام حسن

به روی خاک جا به جا شده‌ای
هدف زخم سنگ ها شده‌ای
زیر سم خُرد و نخ نما شده‌ای
زیر پا مانده , بیصدا شده‌ای

قد کشیده شدی ؛ تمام حسن!

محمدحسن بیات لو

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا