شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

دل شکسته

به سوی یار از ندارها سلام می رسد
خوشیم این سلام ها به آن امام می رسد

شدیم بی نصیب از نظاره ی رخش ولی
نگاه لطف او به ما علی الدوام می رسد

عطای یار و منعِ بخشش اش یکی است باطنا
صلاح ماست هر دوتاش… هر کدام می رسد

بریده می شود نخ توسل اهالی اش
به پای سفره ای که لقمه ی حرام می رسد

از این طرف گناه ما فقط به سوی او رسید
از آن طرف همیشه لطف و احترام می رسد

همین که بر دعا دو دست خود بلند می کند
به قلب ما همان دقیقه التیام می رسد

دل شکسته از غریبی عقیله صبر کن
می آید آن امام و وقت انتقام می رسد

فدای دختر علی که با قد خمیده اش
محله ی یهودیان شهر شام می رسد

چقدر کارِ این بزرگ زاده سخت می شود
در آن زمان که کاروان به ازدحام می رسد

گرسنه اند کودکان و رو به کس نمی زنند
اگرچه بوی نان تازه بر مشام می رسد

 محمد جواد شیرازی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا