شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت زهرا (س)

دوشنبه

دوشنبه ای که غروبش طلوع ماتم بود
اگر غلط نکنم اول محرم بود

بنا به نص روایت بلای کرب و بلا
عظیم بود و بلای مدینه اعظم بود

چه کربلاست که تاریخ آن به وقت خدا
اگر حساب کنی با مدینه توام بود

دری شکست و حریمی که اذن خواستنش
برای هر که به غیر از خدا مسلم بود

بدون اذن “فلا تدخلوا بیوت نبی”
دری شکست که از آیه های محکم بود

فرشته زیر لگدهای لشکر ابلیس
بهشت سوخته ی آتش جهنم بود

نوشته اند که قبل از قلاف در کوچه
برای زخم زدن میخ در مقدم بود

مقصر آتش در بود اگر که بعد از آن
گرفت رو ز علی چهره ای که مبهم بود

چقدر دیر رسیدم کنار در افسوس
دمی که میخ هم از شرم قامتش خم بود

بمان که ماندن تو زنده ماندن روزیست
که باغ خانه ی ما سبز بود و خرم بود

نه نُه بهار, هزاران بهار هم می رفت
برای زندگیِ با تو باز هم کم بود

اگر بمیری من نیز با تو خواهم مرد
اگر که باشی من نیز با تو خواهم بود

محمد علی بیابانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا