شعر مدح امام حسين (ع)شعر مدح و مناجات

ذکرِ حُسین

انـدازه ی بـزرگــیِ لطفـت عدد نـبود
در ذهن سائلی که گـدایی بلد نـبود

دریافت , وقـت رو زدنِ خـود نیازمنـد
ذکرِ حُسین هیچ کَم از یا صَمَد نـبود

دست تو خورد بر سر دوشم, ز گرمی اش
فهمید دل که ضربه ی تو دست رد نـبود

از بس بدم , اگر تو رفـیقم نمی شدی
هـرگز کسی انیس دلــم تا ابد نـبود

در ذهن من که مَظهَر بودن تویی و بس
بی تو تمام هستیِ من می شود”نـبود”

می خواستم به پات بیفتد جـنازه ام
ای کـاش وعده گاه تو زیـرِ لَحَـد نـبود

در وصف خوبی تو همین جمله کافی است
غـیر از حرام زاده کسی با تو بد نـبود

خون تو بهـترین سَنـدِ غربت علی ست
بر آنکه گفـته فاطمیه , مُسـتَند نـبود

محمّد قاسمی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا