شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

رهین منت آن یار گلعذار شدم

رهین منت آن یار گلعذار شدم
شکست بغضم و از گریه آبشار شدم
هر آنچه گریه نکردم ترا ضرر کردم
اگر نسوخته ام از تو شرمسار شدم

گریستم سر هر کوچه کم محل کردی
سر محله زلیخای روزگار شدم
چرا اجازه ندادی که شعله ور باشم
همیشه گر که گرفتم فقط مهار شدم
چرا اجازه ندادی ؟چرا نمردم من؟
فقط نشستم و شمع سر مزار شدم
در آتش تو گلستان سینه سرخ نشد
میان برد و سلامت همیشه خار شدم
همش فراق کشیدم همش عذاب شدم
به روزمرگی عاشقی دچار شدم
نمک نداد به اشکم, نداد سوز به آهم
کلاغ ماندم و مشغول قار قار شدم
به حبس رفت دعایم به بند بست دو پایم
همىشه مشتری میله حصار شدم
دعای رزق نوشتیم و فقر روزی شد
جه رزق و روزی خوبی , بده , ندار شدم
.
نوشته ام سر این کوچه دوستت دارم
به یک نگاه تو عمرى امیدوار شدم

محمد جواد پرچمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا