اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر عيد غدير خمشعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

سلام ساقی کوثر

خمار جام غدیرم شراب می خواهم
طهوری از نفس بوتراب می خواهم
جوانه ای شده ام, آفتاب می خواهم
سلام می دهم آقا جواب می خواهم
«سلام ساقی کوثر, سلام قرص قمر
زمین که لطف ندارد از آسمان چه خبر؟! »

خوشست خلوت اگر یار یار من باشد
چه خوب می شود اینجا کنار من باشد
تمام عمر علی سایه سار من باشد
به روز واقعه, او افتخار من باشد
اگر نگار من امروز لب فروش شود
دکان میثم شعرم رطب فروش شود

ابوتراب, که کارش تراب پروری است
شعاع ماه رخش آفتاب پروری است
دو وزن ابروی او شعر ناب پروری است
نگاه ساقی کوثر شراب پروری است
«به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند»

دوباره وقت کرم کاسه ی نیاز شدن
در آستان طلوعش چو غنچه باز شدن
به شوق بوسه به دستش ترانه ساز شدن
به روی دوش همه اشتران جهاز شدن
بدان امید که ذی الحجّه در هوای علی
شویم منبر و باشیم زیر پای علی

غدیر برکه ی مستی بی حد است, علی
حدیث روز ولایت زبانزد است, علی
کتاب ناطق و قرآن ایزد است علی
علی محمد و اصلان محمد است علی
پس از رسول علی مقتدای اسلام است
پسر عموی رسالت, صدای اسلام است

علی برای رسالت دلیل خواهد شد
ولایتش گهری بی بدیل خواهد شد
محبّ حضرت حیدر خلیل خواهد شد
کسی که دشمن او شد, ذلیل خواهد شد
علی خلاصه ی حمد است, ناسپاس نشو
نباش یار معاویّه, عمر و عاص نشو

کسی که پای قیامش, سجود باید کرد
هنوز در پی کشفش, شهود باید کرد
در آسمان نگاهش صعود باید کرد
به پادگان ولایش ورود باید کرد
کنار برکه ی ایمان دوباره جام شده است
به امر عالی اعلا, علی امام شده است

قلم فروش, دریغا غزل شناس شده
مگس نشسته به کندو, عسل شناس شده
عدم مقام گرفته ازل شناس شده
و آنکه جنگ نکرده, جمل شناس شده
کسی که بر سر این راه شاخص است علیست
که هست حقّ و مع الحق, مشخص است علیست

شما که از دل جبهه خبر نداشته اید
برای کشتن فتنه جگر نداشته اید
خراش مختصری نیز برنداشته اید
به هر چه غیر خدا کم نظر نداشته اید
شنیده اید علی یک تنه سپاه شده؟
برای ماندن اسلام جان پناه شده؟

شنیده اید علی سوره تکاثر بود
تهی از آنچه شمایید و از خدا پر بود
نگاه او به دو عالم پر از تدبّر بود
و درک او بخدا خارج از تصوّر بود
کسی به غیر علی این همه کمال نداشت
میان سینه ی خود چشمه ای زلال نداشت

چه اشتباه بزرگی ز دستتان سر زد
چه زود عهد غدیر از خیالتان پر زد
به قلب های شما دست شرک منبر زد
سپاه کفر طنابی به دست حیدر زد
همین که جمع پلید سقیفه شور گرفت
برای کشتن زهرا مغیره دور گرفت

 امیر عظیمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا