شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

شالِ عزا

شالِ عزا

امشب بنشین لحظه‌ی آتش زدنم را
بنشین و ببین بارِ دگر سوختنم را

یکسال برای غمتان لحظه شمردیم
یک آه بکش چاک زنم پیرهنم را

این شالِ عزا را چه کسی گردنم انداخت
ممنون توام حالِ پریشان شدنم را

پیراهنِ مشکیِ مرا مادرت آورد
جانی بده بر تَن کنم امشب کفنم را

بر قلبِ من آوار شده وای رُبابت
یک داغ خراشیده عقیق یمنم را

ما سجده نمودیم و خدا کرببلا داد
ای اشک ببین برکت خاک وطنم را

من آمده بودم به حسین تو بگِریم
زهرا به لبم داد حسن واحسنم را

می‌گفت : میا منتظر آمدن توست
این سنگ که اینگونه شکسته دهنم را
حسن لطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا