شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات حضرت زهرا (س)

شده ام حیدری

آفـریدند مرا سـینه برایت بزنم
هر کجا نامِ تو آمد به لبم شد وطنم

عزت این است که در روضه یِ تو جان بدهم
دولت این است که از غصـه یِ تو جان بکَنم

گاهگاهی به خودم از تهِ دل می گویم
که من از اهلِ بُکا مثلِ حسین و حسنم

شده ام حیدری و پایِ علی می مانم
مادرم خواسته که فاطمیه سینه زنم

… وَ بلافاصله یادِ عمَلـم می افتم
ذکرتان نیست به اندازه یِ بُعدِ دهنم

تو تمـامیِ مـَعانیِ تولایِ عـلی
وَ گنهکارترین بنده یِ دربار.‌.. منم

چادرِ خاکـیِ تو بیرقِ عزت بوده
روضه ات افضلُ الاعمالِ من است و سخنم

منتظر ندبه بخوان منتقمت می آید
بی قرارِ دمِ یا حیدرِ یابن الحسنم

حسین ایمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا