شعر شهادت حضرت زهرا (س)

شعر روضه حضرت زهرا(س)

چشماشو بست چشم علی رو تر کرد
با رفتنش , مَردِشو خون ْجگر کرد
آســمونم , دلش بَـرام کباب شـد
بِدون من همـسـفرم , ســفـر کرد

شهادتش , جوونی مو شهید کرد
امیـدمو یک شبـه نا امـید کـرد
غسلِ تنش , از زیرِ پیراهنــش
محاسنِ و موی منو سفید کرد

ملائکه , حال حسن رو دیدن
وا شـدن بنـد کـفـن رو دیـدن
شاهدای خیبر گُشاییم اون شب
لرزیدنِ دستایِ من رو دیدن

خاک غمـش رو , دنیا رو سرم ریخت
تویِ دلم , یه دنیا درد و غم ریخت
بشکنه اون پایی که توی کوچه
زندگی مو با لگداش , بِهَم ریخت

گریه ی بی صدام همیشگی شد
مجلس روضه هام همیشگی شد
از وقتی زهـرامو اَزَم گرفـتــن
بیـداریِ شَبـام همیشگی شد
محمّدقاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا