شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت زهرا (س)

شعر روضه حضرت زهرا (س)

تو رفتی و زهرا به حال زار افتاد
کارم برای مرگ به اصرار افتاد

رفتی اراذل خانه را آتش کشیدند
انسیه الحورات بین نار افتاد

دستی که می بوسیدی اش نوبت به نوبت
در کوچه با ضرب غلاف از کار افتاد

با مخزن الاسرار من لج کرده بودند
یک جور زد بر سینه ام مسمار افتاد

من که خودم از حال رفتم! فضه میگفت:
در شُل شد و روی سرم انگار افتاد

یک عده اَبْتر انتقام از من گرفتند
بارم میان آن در و دیوار افتاد

افتادم و از روی من یک شهر رد شد
یَثرب به فکر اذیت و آزار افتاد

شلاق بالا رفت و من چیزی ندیدم
رَدّش ولی بر بازویم بسیار افتاد

من کوچه رفتم دخترانم ارث بردند
زینب گذارش تا سر بازار افتاد

من بین زنهای مدینه خطبه خواندم
او در میان دسته ی اشرار افتاد

شاعر: ؟؟؟

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا