شعر شهادت حضرت زهرا (س)

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

داره درد هر شبت تموم میشه
اینهمه تاب و تبت تموم میشه
پیروهن رو دوختی و داره دیگه
وصیت به زینبت تموم میشه

داره غسل و کفنت شروع میشه
غصه ی نبودنت شروع میشه
زینب و حسین رو ساکت میکنم
گریه های حسنت شروع میشه

چجوری گلشنمو کفن کنم
پاره های تنمو کفن کنم
نمیشد باور من که یک روزی
من با دستام زنمو کفن کنم

مثل تو دیگه توو عالم نمیاد
سر من بدتر از این غم نمیاد
آب میریزم,خون تازه میریزه
چرا زخمایه تنت هم نمیاد

حق بده من و حسن گریه کنیم
فهمیدم تورو زدن,گریه کنیم
میبینی غربتمونو فاطمه
باید آستین به دهن گریه کنیم

دومی خیلی بده,کبود شدی
چرا اینجوری زده کبود شدی
اینطرف خورده به میخ و اون طرف
جای پا و لگده کبود شدی

بدجوری شوهر تو تنها میشه
پدر و مادر بچه ها میشه
تو بری پهلوونت زمینگیره
ذوالفقار من دیگه عصا میشه
رضا قربانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا