شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات امام باقر (ع)

شعر مدح امام باقر (ع)

کاش زائر بشوم! کاش مسافر بشوم
کاش آغاز رجب با تو مجاور بشوم
کاش غیر از تو و آباء تو و ابناءَت
به همه راهبران جاحِد و کافر بشوم


حرف هایت همه از نور حکایت دارند
حق بده مدّعیان را همه منکر بشوم
هر کجا گفت سخنران که: «وَ قالَ الباقِر»
افتخارم شده که خاک منابر بشوم
تا توئی سوژه‌ی شعرم, بخدا حقّ من است
بهترین شاعر دوران معاصر بشوم

پدر و مادر تو حیدری و فاطمی‌اند
پسر و دختر تو حیدری و فاطمی‌اند

از خماران به تو ای ماهیت باده, سلام
از اسیران به تو ای رهبر آزاده سلام
سال‌ها قبلِ حضور تو در این عالم خاک
رحمت عالمیان بر تو فرستاده سلام
به سلامت گذرد از سَکَرات و ز صراط
هر کسی با عمل خویش به تو داده سلام
در طوافند مرا حور و ملک! چون دادم –
– در نمازم به تو ای حضرت سجّاده سلام
کاش روزی سر بام حرمت عرض کنم:
به تو از جانب این کارگر ساده سلام

پرچمی سبز سر خاک تو می افرازیم
کوری چشم سعودی, حرمی می سازیم

قبر تو حیف که در دست لئیم افتادست
دست دلداده‌ی شیطان رجیم افتادست
اینکه زنجیر کشیده‌ست به دورت, یعنی:
در دلش از تو و از خشم تو بیم افتادست
ارث بردی ز پدر! ای پسر ابراهیم(ع)
جایگاهت به بیابان جحیم افتادست
«دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهی‌ست که در دست نسیم افتادست»
از برای صدقه دادنِ در اوّل ماه
قرعه بر دست “کَریمِ بنِ کَریم” افتادست

بده در راه خدا, دست من و لطف شما
بده در راه خدا یک سفر کرببلا

سجاد شاکری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا