شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

شعر مدح امیرالمومنین علی(ع)

دل ما را به دام انداخته با تار گیسویش

هزاران یوسف مصری اسیر حلقه ی مویش

ندیده هیچ چشمی پادشاهی را به این شوکت

ندارد پادشاهی این همه نوکر سر کویش

 

علی عالی علی اعلا امیر المومنین به به

عجب شوری به پا کرده دوباره نام دلجویش

تمام سیم و زرها یا گوهرهای جهان حتی

نمی ارزد خدایا پیش خاک پای آهویش

همان زمزم که وصفش را خدا فرموده در قرآن

شب و روز آرزو دارد که باشد او هم از جویش

نه در مسجد نه در معبد نه در دیر و کلیسایى

ندارد هیچ محرابی کمان طاق ابرویش

اگر روزی نقاب از چهره ی ماهش کنار افتد

کند مدهوش عالم را یقیناً نازنین رویش

از این رو من نمازم را همیشه سوی او خواندم

که چرخانده ست خالق مخفیانه قبله را سویش

ابراهیم لآلی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا