شعر مدح و مناجات حضرت زينب (س)

بی طلب

جربزه را یاور خطیر نوشتند
جان مرا هم نوای تیر نوشتند
بوی شجاعت ز نای پارس بلند است
غرش ما را به پای شیر نوشتند


باب مرادند ,,کشتگان حرم را
از برکات تو دست گیر نوشتند
بی طلب از جان خویش دست کشیدند
رفعت خود را چه سر به زیر نوشتند
بر در و دیوار هر کجا که رسیدند
نام تو را یک دو دل سیر نوشتند
شام بهانه است چونکه اهل سقیفه
مصحف این کینه از غدیر نوشتند
عزت و عصمت تویی گر چه نخواهند
نام تو را از ازل کبیر نوشتند
آنچه که دیدیم سر بلندی محض است
از چه به مقتل تو را اسیر نوشتند؟؟؟
عصر دهم جمله از جلال تو گفتند
شام ز فریاد زنی پیر نوشتند
دست به معجر رود؟؟بگو که دروغ است
هر چه جسارت که در مسیر نوشتند
لفظ شراب آمد و اسم تو را هم
آه کنارش به ناگزیر نوشتند

فاش بگو دست به دیوار نرفتی
بزم حرام و سر بازار نرفتی

حسین واعظی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا