شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات حضرت عباس (ع)

بابالحوائج

درهم است ابروش یا تیغ دو دم برداشته
بس که چشمش وا شده ابروش خم برداشته
از عرب چشمان نافذ را به تذهیب مژه
این کمان آرشی را از عجم برداشته

این صدا اصلاً صدای گریه ی یک طفل نیست
در حسینیه کسی انگار دم برداشته

من که باور می کنم این طفل وقت بازی اش
ماه را از آسمان ها دست کم برداشته

من که باور می کنم این طفل از روز نخست
گفته یا مولا و در خانه قدم بر داشته

حلقه های اشک در چشمان بی تاب علی
پرده ها از راز دستان قلم برداشته

دست از قنداق وا کرده ست یعنی یا حسین
از همین امشب ابالفضلت علم بر داشته

تا حسین بن علی برداشته قنداقه را
نعره ی «آقا فدایت می شوم» برداشته

از همین امشب به یاد سوز لب های حسین
مشک چشمان ابالفضلیش نم برداشته

تازه امشب هر کسی کرب و بلا را خواسته
از سر خوان ابالفضلیش کم بر داشته

این یل بی دست وقت نوکری در کربلا
دست بر سینه شدن را از حرم برداشته

 مهدی رحیمی زمستان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا