شعر مدح و مناجاتشعر مناجات با خدا

شعر مناجات با خدا

چه بهتر است ببخشم به لطف و احسانم
چگونـه جسـم ضعیـف تو را بسـوزانم؟

اگـر تـو خالـق خـود را خـدا نمـی‌دانی
منم خـدا و تـو را عبـد خویش می‌دانم

شـرار قهـر مرا آب بحـر, کـافی نیست
مگـر ز اشک تـو آبی بـر آن بیفشـانم

تو غافلـی و مـرا لحظـه‌ای نمی‌خوانی
بیا منم که تو را سوی خویش می‌خوانم

هـزاربـار شـدم از تـو خشمگیـن امّـا
تـو کیستـی کـه ز تـو انتقـام بستانم؟

به عزتم قسم ار سـوی مـن بیـایی باز
تو را ز لطف در آغـوش خویش بنشانم

ز بس که اشک تو را دوست دارم, از رحمت
بلا دهم کـه تـو را لحظـه‌ای بگریانم

هـزاربـار گنـه کـرده‌ای بیـا یک‌بار
بگـو:الـه مـن العفـو مـن پشیمانم

ز سال‌ها گنهت بگذرم به یک العفو
ببخشم و به تو ثابت کنم که رحمانم

اگـرچـه از همه آلوده‌تر بوَد «میثم»
به ذات اقـدسم او را ز در نمـی‌رانم 

غلامرضا سازگار

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا