اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر شهادت حضرت زهرا (س)شعر مدح و مناجاتشعر مناجات با خدا

غم زهرا

دردی که گلستان مرا ریخته بر هم
آسایش دوران مرا ریخته بر هم

هجران رخ یوسف زهراست که این طور
آبادی کنعان مرا ریخته برهم

بیچارگی و درد فراقی که چشیدم
یک عمر, گریبان مرا ریخته برهم

دلگرمی من چشم ترم بود, گناهم
دلگرمی چشمان مرا ریخته بر هم

خسته شدم از این همه تاریکی نفسم
آن قدر که بنیان مرا ریخته بر هم

درهم شده نان همه با هم, چقدر حیف
این فاجعه ایمان مرا ریخته بر هم

مدیون گل فاطمه هستم که دعایش
پرونده عصیان مرا ریخته بر هم

داغ غم جانسوز علی و غم زهرا
آرامش مژگان مرا ریخته بر هم

فرمود علی فاطمه جان, حوریه ی من
اوضاع تو ارکان مرا ریخته بر هم

مبهم شدنت, جان علی بیشتر از قبل
احوال پریشان مرا ریخته برهم

لعنت به کسی که وسط کوچه تو را زد
نامرد چه قرآن مرا ریخته بر هم

محمد جواد شیرازی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا