اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر وفات حضرت ام كلثوم (س)

شعر وفات حضرت ام کلثوم (س)

عاشقان را غم سر نیست که سر ناچیزست
داغ این رنگ به سیمای جگر ناچیزست

تیر این راه بر آیینه نشستن دارد
سینه تا هست و دلی هست سپر ناچیزست

ذرّه را جذبه‌ی خورشید قمر خواهد کرد
در بقا, نیستی ذره مگر ناچیزست؟

کوه باشى و بلرزی به هم‌ات می‌ریزند
دل به دریا بزنی موج خطر ناچیزست

سر خورشید به نیزه‌ست بزرگ است خبر
راه بستند ولی پیش خبر ناچیزست

بادیه بادیه آواره شدن چیزی نیست
تا برادر همه جا هست, سفر ناچیزست

راوی قصّه‌ی دردست سخن کوتاه است
بار این داغ گران, کفّه اگر ناچیزست

او چه کرده‌ست که از سنگ عرق می‌ریزد
پیش اکسیر دمش قیمت زر ناچیزست

رد شدن از دل این شام بسی طولانی‌ست
گرچه با بودن خورشید و قمر ناچیزست

مجید لشکری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا