شعر ولادت اهل بيت (ع)شعر ولادت حضرت قاسم (ع)

شعر ولادت حضرت قاسم ابن الحسن(ع)

پشتِ این خانه پُر از خِیلِ بنی آدم شد
یکی از قاطبه ی کلِّ ملائک , کم شد
حاتم آمد به دَرِ خانه , تماماً خَم شد
بندِ قنداقه به دستانِ عمو محکم شد

نان و خرما و کمی شیر… عسل هم آمد
اوّلین گل پسرِ شیرِ جَمَل هم آمد

عمه اش سوره ی توحید بخواند به بَرَش
همه گفتند چه زیباست , شبیهِ پدرش
جبرییل آمده و بال زَنَد دورِ سَرَش
طیّبَ اللّه به این طایفه و گُل پسرش

آب و آیینه بیارید , حسن بابا شد
قاسمش نورِ دلِ فاطمه ی زهرا شد

پدرش سفره ی افطار فراهم کرده
مادرش دلبر و دلدار فراهم کرده
شیشه های عسل انگار فراهم کرده
در جهان رحمتِ بسیار فراهم کرده

جانِ عالم به فدای پسرِ شاهِ کَرَم
کاش یک لحظه گذارد قدمش روی سَرَم

او ذخیره است , برای سفرِ کرب و بلا
میخرد با همه جانش خطرِ کرب و بلا
نام او شد بخدا «خون جگرِ کرب و بلا»
تازه دامادِ پُر از دردسرِ کرب و بلا

او حسن زاده ترین یاورِ ارباب شود
در بیابان , بدنش گوهرِ نایاب شود

دست و پا میزند و نامِ عمو روی لبش
گرد و خاکی است , به دنبالِ هیاهوی لبش
نیزه ای آمد و انگار رَوَد سوی لبش
بوی خونِ حَسَنی میدهد این بوی لبش

همه جا غرقِ عسل شد ز تَنِ خونیِ او
سینه بر سینه و پاهاش… به دنبالِ عمو

پوریا باقری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا