شعر شهادت امام باقر (ع)

شهر جهنم

شهر جهنم

هزار خاطره از غم نمی رود از یاد
غروب سرخ محرم نمی رود از یاد

به گاهواره ی خالی اصغرم سوگند
رباب و خیمه ی ماتم نمی رود از یاد

فرات بود و عطش بود و کودکان حرم
خروش غیرت زمزم نمی رود از یاد

دمی که هستی زینب ز روی زین افتاد
همان مصیبت اعظم نمی رود از یاد

به دشت, دختر و زنها برهنه پا و دوان…
…بدون یاور و محرم, نمی رود از یاد

اسیر بودن با خواهران بی معجر…
هجوم سیلی محکم, نمی رود از یاد

به شام, بر سر ما سنگ می زدند ز بام
بلای شهر جهنم نمی رود از یاد

به شهر شام, به بزم یزید, بین طشت
سر شکسته و درهم نمی رود از یاد

رضا رسول زاده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا