شعر شهادت طفلان حضرت زينب (س)

شیران زینبی

چه وداعی چه قدر جانسوز است
کربلا , کرب والبکاء شده است
مادری پشت پرده ی خیمه
دست بر دامن دعا شده است

گریه های حرم سؤالی شد!
راستی بانوی قبیله کجاست!؟
شیرِ مردانِ زینب کبری!
کمی آهسته ؛پس عقیله کجاست!؟

سخت از پیر خیمه دل کندید
بال پروازتان تقلا کرد
نام زهرا گره گشاتان شد
قسم عشق کار خود را کرد

گرگ های گرسنه ی این دشت
در کمین اند , با خبر باشید
این خلیفه پرست های حریص
لاله چین اند , با خبر باشید

نوه ی مرتضی شدن جُرم است
خونتان را حلال می بینند
تازه اسلام نابتان را هم
زیر تیغ سؤال می بینند

شعله های نفاق این مردم
از سقیفه زبانه می گیرند
جان زهرا به فکر خود باشید
پهلو ها را نشانه می گیرند

خونِ دل روزی علی کردند
پشت پا می زنند این مردم
کوفه را با مدینه فرقی نیست!
بی هوا می زنند این مردم

کوچه وا می کنند با حیله
کینه فتوای لاله کوبی داد
تجربه گفت: اولین کوچه …
در مدینه جواب خوبی داد

اصل این جنگ بر سر فدک است
کوچه راهی به کربلا دارد
بیشتر فکر دستتان باشید
شمر نقش مغیره را دارد

راستی, سمت حرمله نروید
شرح این درد, مو به مو مانده
به خدا حیف چشم های شماست
چند تیری برای او مانده

کاش می شد که از دل زینب
هجرتان مهر مادری ببرد
چشم خولی به دست تقدیر است
منتظر مانده تا سری ببرد

وحید قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا