شعر مصائب اسارت شام

شیر زن

شیر زن

زینب ای عمه ی صبور حرم
رشته ی محکم حضور حرم

ای امید و پناه اهل البیت
شیرزن, تکیه گاه اهل البیت

نوح سکان بدست, کاری کن
بین این قوم پست کاری کن

دور ما ازدحام شد, چه کنیم؟
ازدحام حرام شد, چه کنیم؟

هلهله, طعنه, سوت و کف, ای وای
سنگ ها را شدی هدف, ای وای

ما و قحط حجاب, واویلا
صورتی بی‌نقاب, واویلا

به رقیه دوباره خندیدند
جامه اش بوده پاره, خندیدند

ما در این شهر بد نظر, هر جا
بین هر کوچه و گذر, هرجا

عموی ما نبود, بد دیدیم
از محل یهود بد دیدیم

کاش شامی نگاه هیز نداشت
شهر, بازاری از کنیز نداشت

امیر عظیمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا