شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

صاحب‌الزمان

صاحب‌الزمان

چشم نیاز دوختم به راه صاحب‌الزمان
امید بسته‌ام به یک نگاه صاحب‌الزمان

امید بسته‌ام ولی چقدر پُر توقع‌ام
چشم گناهکار و روی ماه صاحب‌الزمان

کویر شد اگر دل از شب سیاه کاریم
صبح در آن جوانه زد گیاه صاحب‌الزمان

دین ضعیف من در این طبیعت پر از گناه
غزال خسته ای‌ست در پناه صاحب‌الزمان

آه که آه می کشد هنوز سینه ی زمین
بعد هزار و چند سال از آه صاحب‌الزمان

هنوز بعد کربلا منظره ی وداع را
مدام درک می کند نگاه صاحب‌الزمان

عمه صاحب‌الزمان به دست خویش دوخته
رخت عزای خاکی و سیاه صاحب‌الزمان

امیر عظیمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا