اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر مدح و مناجاتشعر مناجات با خدا

عبدالحسین هستند کل خاندان من

#مناجات_با_خدا

دلگیری از دستم خدای مهربان من
بند آمده از ترس خشم تو زبان من

دنیا خریدم آخرت از پیش چشمم رفت
کاری بکن برعکس شد سود و زیان من

گفتم که در پیری عبادت میکنم حالا
شرمنده ام کرده ست جسم ناتوان من

حسرت گرفته لحظه هایم را! دلم خون است
راحت ز دستم رفت وقت من زمان من

هی توبه کردم هی گنه کردم نفهمیدم
این نفس وامانده چه میخواهد ز جان من

کاری بکن وقتی میان قبر می آیم
باشند علی و بچه هایش میزبان من

سیر حرم معناش سیر جنت الاعلی ست
شش گوشه آقاست در واقع جنان من

لطف رقیه شامل احوال ما گشته
عبدالحسین هستند کل خاندان من

سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا