شعر مدح و مناجاتشعر مناجات با خدا

عبد آلوده منم کز چشم یار افتاده ام

عبد آلوده منم کز چشم یار افتاده ام

بس خطا کردم ز اوجِ اعتبار افتاده ام

توبه هایم را گناهانم خرابش می کند

میوه ى خامم که باز از شاخسار افتاده ام


کاروان عشق شبهای دعا, درْ رفتن است

من ولیکن گوشه ای از رهگذار افتاده ام

از درِ خویشم مران؛ جان علی, جان حسین

دلْ پریشانم که دست روزگار افتاده ام

کربلای اربعینم را بیا امضا بزن

خستهْ جانم بس که دور ازآن مزار افتاده ام

یک شب جمعه,نجفْ,ایوان طلا,دعوت کنم

حال من گویاست از هجران نزار افتاده ام

شاعر : وحید دکامین

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا