شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت معصومه (س)

عزت پایدار معصومه

آیه‌ی انتظار معصومه
عزت پایدار معصومه
مایه‌ی افتخار معصومه
همه جا سفره‌دار معصومه

دختر و خواهر امامت بود
خانه‌اش معدن کرامت بود
چه قَدَر حامیِ ولایت بود
از پدر یادگار معصومه

دستهای گره‌گشایی داشت
تا سحر ذکر ربنایی داشت
سجده می‌کرد و های‌هایی داشت
عبد شب زنده‌دار معصومه

روضه می‌خواند با خودش هرشب
اینچنین بود روضه‌اش بر لب
السلام علیک یا زینب
عاشق بی‌قرار معصومه

نیمه شب ناقه را سوار شد و
مثل زینب چه باوقار شد و
به بلا هم کمی دچار شد و
غربت بی‌شمار معصومه

در دلش عکس ماه افتاده
از مدینه به راه افتاده
در پیِ سر پناه افتاده
دل برید از دیار معصومه

بین راه از دلش هوار کشید
ناله از دل بی‌اختیار کشید
آه, از هجر روی یار کشید
بارها زد هوار معصومه

غربتش داشت بیشتر می‌شد
لشکر کفر حمله‌ور می‌شد
و به زینب شبیه‌تر می‌شد
زینب روزگار معصومه

لشکرش روی خاک افتادند
با تن چاک چاک افتادند
بی‌نشان و پلاک افتادند
شد به غم‌ها دچار معصومه

چشم‌هایش هماره دریا شد
شاهد جسم ارباً اربا شد
کربلایی دوباره بر پا شد
اشک بی‌اختیار معصومه

حاجتش دیدن امامش بود
یارضا یارضا کلامش بود
خنده این روزها حرامش بود
خواهر غمگسار معصومه

حیف حاجت روا نشد خانم
دردهایش دوا نشد خانم
از روی خاک پا نشد خانم
به رضا جان‌نثار معصومه

بین بستر دلش قرار نداشت
غیر اوضاع سوگوار نداشت
غیر یک نامه یادگار نداشت
هست ابر بهار معصومه

حال که من نیامدم, تو بیا
نصفی از راه آمدم, تو بیا
من زمین‌گیرتر شدم, تو بیا
قلب او گشته زار معصومه

گرچه در غربتی رضاجانم!
من هم از راه دور گریانم!
پس به فکر غریب عطشانم
روضه‌ی آشکار معصومه

بدنت زیر و رو نشد هرگز
با سنان روبرو نشد هرگز
نیزه سهم گلو نشد هرگز
هست در احتضار معصومه

رضا باقریان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا