شعر شهادت امام جواد (ع)

عزیز فاطمه

ماجرایش قلب هر پروانه را سوزانده است
اف بر آن خاری که این گلخانه را سوزانده است

کل کشیدند و نگفتند او عزیز فاطمه ست
آه ، داغش این دل دیوانه را سوزانده است

تا صدایش در دل حجره نپیچد دف زدند
سم تمام جان این دردانه را سوزانده است

مشت میکوبید و میفرمود میسوزانمش
نانجیبی را که درب خانه را سوزانده است

گوشه حجره همان کنج خرابه بود و بس
داغ غربت قلب آن ریحانه را سوزانده است

روضه سنگین است میگویم، خدا لعنت کند
هر که موی این یکی یک دانه را سوزانده است

پنجه را میبرد لای گیسوان و می سرود
گیسوانم شانه های شانه را سوزانده است

خوش به حالت در دل تابوت گل باران شدی
آفتاب اما تن شاهانه را سوزانده است

محمود یوسفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا