شعر عيد غدير خمشعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

عشق علوی

هرکه را با نجفت وعده و پیمانی نیست
آخر و عاقبتش غیر پشیمانی نیست

اصلا از کِی گذرت بر دل من افتاده؟
اصلا این عشقِ مرا اول و پایانی نیست

عاشقی شیوه ی مردان بلاکش باشد
عاشقی بر در میخانه به ارزانی نیست

ما بر آنیم که دیوانه ی ایین عشق شویم
چه کسی گفته که این عاشقی عقلانی نیست

درد این عاشق غمدیده فراق نجف است
بهر عشاق به جز یار که درمانی نیست

چند وقتیست که رزق نجفم قطع شده
چند وقتیست در این مصر فراوانی نیست

من فقط بر سر ایوان تو سر خم کردم
همه جا جار زدم غیر تو سلطانی نیست

هر چه کنکاش نمودند در این دل دیدند
جز تولای تو و نفرتِ از ثانی نیست

دوستانت همگی در دل من جا دارند
دل بریدن ز محب تو به آسانی نیست

فیلسوفی که نفهمید تو واجب هستی
اهل علم است ولی عالم ربانی نیست

غیر آن ها که مریدان ولایت هستند
فرق, ما بین هزار عابد و یک زانی نیست

مهدی علی قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا