شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات حضرت عباس (ع)

علمدار

علمدار

ماه در پای شب تار نخواهد افتاد
کار یوسف به خریدار نخواهد افتاد
اتفاقی سرِ بازار نخواهد افتاد
ذوالجناح از نفس اینبار نخواهد افتاد

عَلم از دست علمدار نخواهد افتاد

“نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد”
آنچه در پرده نهان بود عیان خواهد شد
شیعه یاد در و دیوار نخواهد افتاد

همه‌ی شهر اگر جنگ و هیاهو باشد
چاره‌ی آن نه به زور است و نه بازو باشد
که اشارات اباالفضل به ابرو باشد
پاسبان حرم زینب اگر او باشد
چین به پیشانی زوّار نخواهد افتاد

آنکه در خانه می ِ نابِ گوارا دارد
چه نیازی به سمرقند و بخارا دارد
وای ِ آن گلّه که با گرگ مدارا دارد
هرکه در سر هوس کرب و بلا را دارد
جز پی قافله سالار نخواهد افتاد

هرکسی را که به یاری سر و کار افتاده است
فاش می گوید و از گفته‌ی خود دلشاد است
یارِ دریا دل ِ دریا نفس ِ دریا دست!
دوش بردند شهیدان تو را بالادست
بردن ما به دل یار نخواهد افتاد؟

هر طرف می نگرم پر شده است از سجّیل
و ابابیل چه کردند بأصحاب الفیل
در کف مشتریان تو بهشت است قلیل
کشتگان تو در آغوش خداوند جلیل
کار با تحتها الانهار نخواهد افتاد

مهدی جهاندار

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا