شعر شهادت امام جواد (ع)شعر شهادت اهل بيت (ع)

غریب خانه خود

نشسته اند ملائک بر روی بام جواد
پیمبران همگی بنده و غلام جواد
شدم جواد پس از این به احترام جواد
که بهتر از همه نام هاست نام جواد

جواد مرهم درد بدون تسکین است
چقدر نام جواد الائمه شیرین است

شدی جواد همیشه فقیر تو باشیم
فقیر های میان مسیر تو باشیم
شدی بزرگ که ماه هم حقیر تو باشیم
خدا کند که همیشه اسیر تو باشیم

بیا و رخ بنما شاه تا که مات شویم
فقط تو لب تر کن تا همه فدات شوی

کسی غریب تر از تو نبوده است اصلاً
غریب خانه خود بوده ای بمیرم من
شهید کرد تو را زهر فتنه یک زن
شهادت تو شبیه است به امام حسن

چه کرد با جگر پاره تو همسر تو
نگاه کن چقدر ضعف کرده پیکر تو

میان حجره نمانده کسی کنار تنش
نبود هیچ کسی وقت دست و پا زدنش
چه کرده زهر هلاهل که خشک شد دهنش
چرا به گوش کنیزان نمی رسد سخنش

کسی به خواسته آخرش جواب نداد
چرا کسی به جواد الائمه آب نداد

کنیز های تو در حق تو جفا کردند
تو ناله می زدی آنها سروصدا کردند
تن تو را به روی بام ها رها کردند
کبوتران همه روی تو بال وا کردند

شنیده ام بدنت زیر آفتاب نبود
و اهل بیت تو در مجلس شراب نبود

تن حسین هم افتاده بود در گودال
تنش به زیر سم اسب رفت و شد پامال
برای غارت جسم حسین شد جنجال
چه دید خواهرش از روی تل که رفت از حال؟

حسین در ته گودال دست و پا میزد
حسین عمه سادات را صدا میزد

آرش براری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا