شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت معصومه (س)

فتـحِ باب

فتـحِ باب

سوارِ ناقه شدی رویِ ناقه مَحمل بود
کجا سَری به رویِ نـیزه در مقابل بود

نَه سایه یِ سرِ نیزه نشین به رویِ سَرَت
نَه اینکه همسَفَرت طعنه هایِ قاتل بود

اگر چه در سَفَـرت آفتاب را دیدی
ولی به رویِ سَرَت سایه بان وُ حائل بود

خبر رسید می آیی وُ فتـحِ باب شده
برای آمَـدَنت درب…باز…کامـل بود

نَه بسته شد درَی از شهر وُ نَه شکسته سَری
نَه سنـگِ بام وُ نَه دُشنام با رَذَائل بود

همیشه دور وُ بَرَت بود مَحـرمِ اَسرار
کجای روضه برایَت خرابه مـنزل بود

ندیده ای بِزند چوب رویِ لب…دشمن
همیشه روضه یِ دندان…شکسته مشکل بود

نَکَرده دِق جـلویِ چشمهایِ تو طفـلی
نگفته ای به حرم کاش اَبوالفضائِل بود

برایِ خواندنِ ندبه میانِ صحنِ تو کاش
زُلالِ نورِ خـدایی به لوحـه یِ دل بود

 حسین ایمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا