شعر شهادت امام حسن (ع)شعر شهادت اهل بيت (ع)

لسان شکور

چشم های نجیب یعنی تو
غرق در عطر سیب یعنی تو
السلام ای کریم آل الله
به غمِ دل طبیب یعنی تو
و لسان شکور یعنی تو
و نگاه منیب یعنی تو
ای فدای مزار ویرانت
در مدینه غریب یعنی تو
نیمه شب چشم های بارانی
کودک غم نصیب یعنی تو
و زمان گذشتن از کوچه
گریه های عجیب یعنی تو
بانی روضه ها سلام آقا
شور ابن شبیب یعنی تو
خون دل بر محاسنت جاریست
شاه شیب الخضیب یعنی تو

روضه خوان غریب عاشورا
معنی آیه های اعطینا

تو نگار مدینه ای آقا
سفره دار مدینه ای آقا

وجناتت محمدی, نبوی
سکنات تو فاطمی, علوی

ضرب شمشیر تو شبیه علی
یکه تازی, تو فاتح جملی

وقت دیدار با خدا حالت
می شود باز تا خدا بالت

یوسف اهل بیت پیغمبر
ای امام و امیر بی یاور

ای غریب مدینه, بر تو حسن
تهمت کفر می زند دشمن

خون دل خوردی از زمانه زیاد
می کنی یاد تازیانه زیاد

یاد آن روزهای کودکی ات
روزهای عزای کودکی ات

کوچه ای تنگ و کوچه ای باریک
سینه ای سنگ و سینه ای تاریک

صحنه هایش هنوز یادت هست
راه را بی حیایِ بی دین بست

کوچه را بست, ماجرا بد شد
دست نامرد از سرت رد شد

مادر افتاد, گوشوار افتاد
مادری با دو چشم تار افتاد

جای پایی روی پرش مانده
رد خون روی معجرش مانده

لاله مویت طفی خزانی شد
بین آن کوچه قد کمانی شد

گرد ماتم نشست بر رویت
در جوانی سپید شد مویت

وحید محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا