شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت زهرا (س)

مرثیه حضرت زهرا (س)

ازآنچه در دوجهان هست بیشتر دارد
فقط خدا ست که از کار او خبر دارد

 یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود
اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد

عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه ای
کسی که کفو علی می شود جگر دارد

کمر به یاری تنهایی علی بسته
میان کوچه اگر دست بر کمر دارد

سر علی به سلامت چه باک از این سردرد
محبت ولی الله درد سر دارد

 کسی که شهر سر سفره قنوتش بود
چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟!
 
صدا زد: (( اشهد ان علی ولی الله))
ولی دریغ که این شهر گوش کر دارد

 زمان خوردن حق علی و اولادش
سقیفه است و احادیث معتبر دارد

سقیفه مکتب شیطانی خلافت بود
سیاستی که برایش علی ضرر دارد

کنیز بیت علی خاک را طلا می کرد
سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد

اگر چه باغ فدک نعمت فراوان داشت
ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد
 
گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی
در آن محله که بسیار رهگذر دارد

 بگو به دشمن مولا مرام ما این نیست
زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد

 
کشید و برد, زد و رفت, من نمی دانم
حسن دقیق تر از ماجرا خبر دارد

بگو به شعله : چه وقت دخیل بستن بود؟
هنوز چادر او کار با بشر دارد

بگو به میخ : که این کعبه را خراب نکن
 غلاف کاش ازاین کار دست بر دارد

دهان تیغ دودم را عجیب می بندد
وصیتی که علی از پیامبر دارد

فدای محسن شش ماهه اش که زد فریاد
سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد

به شعله سوخت پرو بال مادر, اما نه
حسین هست, حسن هست, بال و پر دارد

اگر خمیده علی از نماز آیات است
در آسمان غمش هاله بر قمر دارد

شبانه گشت به دست ستاره ها تشییع
که ماه الفت دیرینه با سحر دارد

میان شعله دعایش ظهور مهدی بود
که آه سوختگان بیشتر اثر دارد

مجید تال

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا