شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

معصیت عادت شد و

حال و روزم را بیا آقا ببین بهتر نشد
این گدای بی وفا هم واقعا نوکر نشد

درد و غم هایم زیاد و این دلم آلوده است
معصیت عادت شد و از من جدا آخر نشد

از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی
دل ندادم به تو و این فاصله کمتر نشد

توبه ها کردم ولی توبه شکستم بعد از آن
این چنین بودم که درد من دوا دیگر نشد

با چه رویی حاجتم را بر زبان جاری کنم
من که دیدم غربتت اما دلم مضطر نشد

خوب کن بدحالی ام رو برنگردان از گدا
غیر تو اصلا برای من کسی یاور نشد

فاطمیه تو بیا کرببلایی کن مرا
آرزویی بهتر از شش گوشه ی دلبر نشد

مادر ارباب ما در بستر و دردش زیاد
چند روزی میشود هم صحبت حیدر نشد

زینبش دیده میان شعله ها پهلو چه شد
بعد از آن تب کرد و بهتر حال آن دختر نشد

روح الله پیدایی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا