اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت زهرا (س)

نان نپز جان من خطر دارد

پا شدی از میان این بستر, نکند اتفاقی افتاده؟!
بسته ای چادرت به دور کمر, نکند اتفاقی افتاده؟!

پاشدی تا کمی قدم بزنی, آب و جارو به این حرم بزنی
بازویت خوب شد مگر مادر؟! نکند اتفاقی افتاده؟!

دست خود را نگیر بر دیوار, کار این خانه را به من بسپار
زینبت که نمرده است آخر, نکند اتفاقی افتاده؟!

نان نپز جان من خطر دارد, سرفه هایت فقط ضرر دارد…
… نان نپز بین دود و خاکستر, نکند اتفاقی افتاده؟!

رحم کن بر دل حسن بس کن, شانه بر موی من نزن بس کن
دست خود را تکان نده دیگر, نکند اتفاقی افتاده؟!

لیلة القدر… باطنِ قرآن, به لبت آمده است الرحمن
چه شده شأن سوره ی کوثر؟ نکند اتفاقی افتاده؟!

دست زخمی خود به آب نزن, تا بشویی خودت حسین و حسن
تو چرا نور خانه ی حیدر؟ نکند اتفاقی افتاده؟!

به تن خود لباس نو کردی, روی لب یاس خنده آوردی
بهتری؟ نه… نمی کنم باور, نکند اتفاقی افتاده؟!

بوی رفتن گرفته کاشانه, پرشکسته… نپر از این لانه
عزم کردی بدون ما به سفر, نکند اتفاقی افتاده؟!

غصه ام را چرا دوتا کردی؟ صحبت از عصر کربلا کردی
روضه خواندی..‌‌ دلم شده مضطر, نکند اتفاقی افتاده؟!

دستبافت به من سپردی و… روضه ها را خودت شمردی و…
 گفتی از داغ بوسه بر حنجر, نکند اتفاقی افتاده؟!

 محمد جواد شیرازی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا