شعر شهادت حضرت محسن (ع)

نهال نارسیده ام , بأیّ ذنبٍ قتلت ؟

نهال نارسیده ام , بأیّ ذنبٍ قتلت ؟
گل ز شاخه چیده ام , بأیّ ذنبٍ قتلت ؟

کنار گاهواره ای که ساختم برای تو
آه ز دل کشیده ام , بأیّ ذنبٍ قتلت ؟

من از ملائک خدا میان دود و شعله ها
به گوش خود شنیده ام , بأیّ ذنبٍ قتلت ؟

خودت زبان باز کن و برای شیعیان بگو
ماه به خون تپیده ام , بأیّ ذنبٍ قتلت ؟

چه زود بود بهر تو سفر به سمت آخِرَت
پرستوی پریده ام , بأیّ ذنبٍ قتلت ؟

شکسته سینه هستم و ذکر لب من است این
با نفسِ بُریده ام , بأیّ ذنبٍ قتلت ؟

حیف نشد که در بغل بگیرمت , ببوسمت
کودک “داغ” دیده ام , بأی ذنبٍ قتلت ؟

تو هم بلند شو بگو برای یک دفعه به من
مادر قد خمیده ام , بأیّ ذنبٍ قتلت ؟ “
محمدقاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا